* پنج شنبه شب بعد از کنکور دایی محمود(6تیر) 4تایی با دایی رفتیم مسجد بقیه الله که تازه ساخته شده. مسجد فوق العاده زیبایی بود. با یه صحن بزرگ شبیه مصلای حرم حضرت معصومه(س). شما هم که عشق بدو بدو فضا هم که بزرگ تا رسیدیم شروع کردی به دویدن. بین خانوم ها و آقایون پرده کشیده بودن و سطحش یه خورده بالاتر از زمین بود. اولش میرفتی سر مسجد دور میزدی میرفتی سراغ بابا و دایی ولی بعد کشف کردی که از زیر پرده بیایی. قربون اون هوشت برم که تا میرسیدی به پرده چهاردست و پا میرفتی که به پرده نخوری بعد با یه ذوق همراه با جیغ میومدی اینور سر نماز عشا تو مسجد فقط صدای روحانی و جیغ و خنده دخملی من میومد. اینــــــــــــــــقدر حرص خوردم گفتم نماز تموم بشه پرتمون ...